اکنون میادین شهرهای بزرگ محل اعتراض و خشونت است و بیمارستانهایی که به مداوای زخمیها میپردازند، در زمان بحران سیاسی اهداف مشروع تلقی میشوند. اما شاید نگرانکنندهترین روند در جنگهای امروزی، افزایش حمله به نهادهای آموزشی باشد که گهواره آینده هر کشورهستند. سازمان ائتلاف جهانی برای حفاظتکردن از آموزش در برابر حمله که مقر آن در نیویورک است، اخیرا گزارش جامعی در اینباره در 250صفحه منتشر کرده است که جزئیات حمله به مدارس، دانشگاهها، آموزگاران، دانشآموزان و دانشگاهیان را به دست بازیگران دولتی و غیردولتی در بیش از 70کشور بیان میکند.
به گزارش سایت خبری اینترپرس سرویس، اینگزارش با عنوان آموزش تحت حمله 2014، دوره زمانی بین سالهای 2009تا 2012را در بر میگیرد و جامعتر از مطالعاتی است که پیشتر توسط یونسکو در سالهای 2007و 2010منتشر شد. در این گزارش، تهدیدها و استفاده از زور به دلایل سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک، فرقهای، قومی یا مذهبی علیه کسانی که دستاندرکار فعالیتهای آموزشی هستند، بهطور مستند بیان شده است. یافتههای این گزارش نگرانکننده است. در خلال نیمقرن گذشته، صدها نفر از دانشآموزان کشته یا قطع عضو شدهاند، بسیاری دیگر ربوده یا به زور جذب گروههای مسلح شده و صدها نفر دیگر هدف ترور قرار گرفتهاند؛ مانند ملاله یوسفزی، دختر 15ساله پاکستانی که در سال2012 هدف حمله طالبان پاکستان قرار گرفت. دهها نفر از آموزگاران کشته یا مورد حمله قرار گرفتهاند، هزاران مدرسه و دیگر نهادهای آموزشی یا با انفجار بمب به تلی از خاک بدل شدند یا به تصرف گروههای مسلح و نظامی درآمدند و بهعنوان پناهگاه یا پادگان موقت مورد استفاده قرار گرفتند.
کارشناسان میگویند که شمار دانشآموزانی که در نتیجه چنین حملاتی از حق برخورداری از آموزش محروم شدند، به صدها هزار نفر میرسد. زاما کورسننف، مدیر بخش حقوق کودکان در سازمان دیدبان حقوق بشر گفت که این پدیده دستکم گرفته میشود، بهخصوص وقتی که درنظر بگیرید این فقط مثلا 150یا 200نفر دانشآموز در مدرسه نیستند که حملهای را احساس میکنند بلکه تمام دانشآموزان در آن ناحیه در این احساس وحشت سهیم هستند. به گفته وی، آثار این حملات تازه مورد توجه قرار گرفته است. وی افزود: این گزارش که از منابع گستردهای استفاده کرده است، نشان میدهد که دلایل متعددی برای این حملات وجود دارد؛ مانند تمایل برای بیاعتبار کردن دولت یا کنترل یک ناحیه معین، جلوگیری از رفتن دختران به مدرسه، ممانعت از کاربرد برخی زبانها برای آموزش و حتی سرکوب فعالیت اتحادیههای آموزگاران یا محدودکردن آزادی علمی. آمار نشان میدهد که حدود نیمی از 57میلیون کودکی که به مدرسه دسترسی ندارند، در مناطقی زندگی میکنند که دستخوش جنگ و خشونت هستند. دانشآموزان، آموزگاران و دانشگاهیان نه فقط گاه در جریان درگیری دوطرف متخاصم ناخواسته هدف قرار میگیرند بلکه گاه مشخصا هدف حمله هستند.
در تیرماه امسال، ابوبکر شکائو ، رهبر گروه شورشی بوکو حرام- که معنی آن در زبان هاوسا آموزش غربی حرام است- در بیانیهای ویدئویی اعلام کرد که آموزگارانی را که از آموزش غربی استفاده کنند، خواهد کشت. چندماه بعد، حدود 200نفر از ملیگرایان بودایی به مدرسه مسلمانان در شهر میکتیلا در مرکز میانمار حمله کردند، دانشآموزان را کتک زدند و شماری از آنان را به آتش کشیدند و حتی سر یکی از آنان را بریدند. وقتی که این جماعت خشمگین مدرسه را ترک کردند، جنازه بیجان 32دانشآموز و 4آموزگار در حیاط مدرسه افتاده بود. دیا نیجهون، مدیر سازمان ائتلاف جهانی برای حفاظت از آموزش در برابر حمله گفت: در بسیاری از کشورها دانشآموزان و آموزگاران فقط در جریان تبادل آتش دوطرف درگیری قرار نمیگیرند بلکه گاه فعالانه هدف قرار میگیرند. وی افزود: بسیاری از افراد بهخاطر حاضر شدن سر کلاس یا کارکردن در مدرسه یا دانشگاه، هدف بمبگذاری قرارمیگیرند، به آتش کشیده میشوند، تیر میخورند، تهدید یا ربوده میشوند. به گفته وی، برخی مدارس و دانشگاهها به این علت مورد حمله قرار میگیرند که اهداف آسانی هستند و حمله به آنها دولت را تضعیف میکند. این امر خود شگردی در جنگ است. ناامنشدن مدارس بیشتر در کشورهایی رخ میدهد که دستخوش جنگ داخلی یا شورش هستند اما مثلا در کشوری مانند مکزیک این تجارت موادمخدر است که باعث این امر میشود.
از میان حدود 70کشوری که در این گزارش بررسی شدهاند، در 30کشور الگوی حملات عمدی و نظاممند به مدارس، آموزگاران و نهادهای آموزشی دیده میشود. افغانستان، پاکستان، کلمبیا، سومالی، سودان و سوریه از این نظر بدترین وضع را دارند که در خلال سالهای 2009تا 2012 بیش از هزار مورد حمله در آنها ثبت شده است. کلمبیا اکنون یکی از خطرناکترین کشورها برای آموزگاران در جهان است. در خلال 4سال یادشده در این کشور، بیش از 140 آموزگار جان خود را از دست دادند و 1086نفر هم تهدید جانی شدند. گروههای مسلح در پاکستان، مسئول تخریب 838 مدرسه و مرگ 20آموزگار و 30دانشآموز هستند. جنگ داخلی در سوریه آموزش عادی را برای حدود 3میلیون دانشآموز مختل و یونیسف گزارش کرده که دستکم 20درصد مدارس این کشور دیگر بهعنوان مدرسه کاربری ندارند. کشورهایی مانند ساحل عاج، جمهوری دمکراتیک کنگو، عراق، فلسطین اشغالی، لیبی، مکزیک و یمن در دسته کشورهای شدیدا آسیبدیده قرار میگیرند که شاهد 500تا 999 حمله به نهادهای آموزشی و افراد حاضر در آن بودهاند. در مکزیک، گروهی که با تحقیقات در زمینه نانوفناوری مخالف بود، 6مورد بمبگذاری در دانشگاهها انجام داد. در عراق، ظرف 5سال گذشته، براساس گزارشها، 26 استاد دانشگاه کشته شدهاند. پارسال رئیس دانشگاه دیاله از سوءقصد جان سالم به در برد اما 2محافظ وی کشته شدند. بالاترین تلفات دانشآموزان در جهان در یمن بود. در سال2011، 73 دانشآموز جان خود را از دست دادند و 139نفر زخمی شدهاند. ایجاد رعب و وحشت در میان دانشگاهیان میتواند باعث از بین رفتن ظرفیت تحقیقاتی در هر کشور و خروج جوانان ماهر از آن شود. چنین وضعی طبعا توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را دچار اختلال میکند.
این گزارش همچنین به موضوع راهکارهای واکنش و پیشگیری در ارتباط با این حملات پرداخته و از بهبود کنترل، ارزیابی و گزارشدادن حملات، افزایش تدابیر امنیتی و واکنش مردم ناحیه به خشونت و ویرانی نام میبرد. واکنش مردم اغلب اقدامی مخاطرهآمیز است که ممکن است باعث حملات تلافیجویانه به آنها شود اما در مواردی به مذاکرات موفقیتآمیز منجر میشود؛ مثلا در نپال، کمیتههای مدیریت مدرسه با جنگجویان مائوئیست وارد مذاکره شدند تا مدارس را به نواحی صلح تبدیل کنند. در جمهوری آفریقای مرکزی، کشیشی برای امن کردن مدارس با شورشیان مذاکره کرد. نویسندگان گزارش همچنین از دولتها و نهادهای بینالمللی درخواست کردهاند محافظت بیشتری برای آموزش قائل شوند. به گفته آنان، سازمان ملل، صلحبانان محلی و تمام طرفهای متخاصم باید از استفاده از ساختمانهای مدارس یا دانشگاهها برای مقاصد نظامی خودداری کنند. آنان خاطرنشان میکنند دولتها باید به مسئولیت خود برای حفاظتکردن از آموزش عالی شامل فراهم کردن امنیت دانشگاهیان و تأسیسات آن عمل کنند، عاملان حملات را به پای میز محاکمه بکشانند و ارزشهای آموزش عالی مانند خودمختاری دانشگاه و آزادی علمی را محترم شمارند. اقدامهایی از این دست گامهایی کوچک به سوی راهحلی پایدار است اما میتواند اثر دیگری داشته باشد که آموزش را به جایگاه مقدس آن در جامعه بشری بازگرداند.